سبک زندگی ایرانی - اسلامی

حلقه مفقوده نشاط اجتماعی ایران در انگشت کیست؟

زمانی که مردم جامعه از نشاط اجتماعی برخوردار باشند وفاق، همبستگی، تعلق اجتماعی، تعاملات اجتماعی مطلوب، رضایت از زندگی و سلامت روانی و اجتماعی افراد افزایش می یابد و به موازات آن آسیب های جتماعی نیز کاهش می یابد زیرا مشارکت اجتماعی و مسئولیت پذیری در میان مردم بیشتر می شود و مردم آن جامعه احساس زنده بودن می کنند.
به گزارش عقلانیت و توسعه:درآوریل ۲۰۲۳ گزارشی به نام «گزارش جهانی شادی» توسط سازمان ملل منتشر شد که وضعیت شادی مردم هر کشور را در هر سال اندازه‌گیری می‌کند. این گزارش با پرسیدن سوال هایی از ۳۰۰۰ نفر در هر کشور انجام شده است، این سوال ها طوری طراحی شدند که بهترین و بدترین نوع زندگی را توصیف می کنند.
طبق این تحقیق شادی ۷ عنصر مختلف دارد: افرادی که در شادترین کشور ها زندگی می کنند امید به زندگی طولانی تری دارند، از آنها حمایت اجتماعی بیشتری می شود، آزادی بیشتری برای انتخاب در زندگی خود دارند، شناخت پایین تری از فساد دارند، سخاوتمندتر هستند و به ازا هرنفر تولید ناخالصی ملی بیشتری دارند. درسال های قبل برای بدست آوردن میزان شادی در این گزارش از درآمد، فقر، آموزش، سلامت و دولت خوب اندازه گیری می شد اما چیزی که امسال به معیارهای شادی اضافه شده است میزان نابرابری در شادی است. در این گزارش نویسندگان فهمیده‌اند که مردمی که درجوامعی زندگی می‌کنند که میزان نابرابری شادی در آن کم است، شادتر هستند.
رتبه‌بندی کشورهای جهان از این منظر نشان می‌دهد که فنلاند شادترین کشور جهان است، پس از آن دانمارک، ایسلند، سوئیس، هلند و لوکزامبورگ قرار دارند. ایران در این رتبه‌بندی که ۱۴۶ کشور جهان را شامل می‌شود، در رتبۀ ۱۱۰ قرار دارد.
لفظ شادی یا فرح با مشتقاتش حدوداً ۲۵ بار در قرآن‌کریم به‌کار رفته است.همچنین در مدح آن در قران چنین آمده است: (قصص/۷۶) مؤمنان واقعی همواره در خوشحالی و سرور هستند و آن را به شکل تبسم و نشاط نشان می‌دهند. اما برخلاف نصح صریح امروزه در زندگی ما مسلمانان شادی رخت بربسته است.
شادی پدیده ای اجتماعی است هم تحت تاثیر وراثت و هم تاثیر پذیر از آموزش و محیط می باشد. اگر رضایت از زندگی را نوعی دیگر از شادمانی اجتماعی تلقی کنیم در درازمدت و مهیا‌ نشدن خواسته‌ها، موجب نارضایتی در لایه‌های مختلف زندگی اجتماعی فرد مي‌شود و این رفتار و نتیجه آن در کاهش شادی اثری مستقیم دارد. یکی دیگر از عوامل مهم نشاط اجتماعی مبحث هویت است و در ابعادي چون اثرگذاری و مفیدبودن فرد در جامعه مطرح می‌شود و هر‌گاه شخص از جایگاهی که دارد، اثرگذاری فعالیت خود را در جامعه ببیند، موجب شادابی و رضایت وی از زندگی می‌شود. ویژگی های شخصیتی  مانند درونگرا و برون گرا بودن در احساس شادی موثرند.
یکی از عواملی که انسان را به سمت نشاط می‌کشاند، دینداری است و کم ‌رنگ‌شدن دینداری در زندگی افراد موجب کاهش نشاط و شادابی می‌شود. تحصیلات درصورت داشتن بازدهی برای خود یا جامعه می‌تواند نشاط‌آور باشد، اما برعکس مشاهده‌نشدن تاثیر تحصیل در زندگی هر چند در بالا‌ترین سطوح نیز باشد، شادابی فرد را کاهش و جای خود را به اضطراب می‌دهد. در اکثریت کشورها مردم جشن‌های زیادی را برای شاد بودن برگزار می‌کنند و از آن‌ها لذت می‌برند اما متاسفانه در جامعه ما نه ‌تنها امکانات شادی و نشاط مشروع وجود ندارد. جوانان ما از کمترین امکانات تفریحی و شادی آفرین بی‌بهره هستند.
انسان امروزی چنان در چنبره مشکلات و نا کامی‌های زندگی اسیر شده است که گاهی شادی و شاد زیستن را از یاد می‌برد، به زحمت لبانش به خنده باز می‌شود و با همین وضع روز‌ها را یکی بعد از دیگری پشت سر می‌گذارد تا شاید به آرامش و شاد زیستن دست یابد. حس رضایت در کمتر چهره‌ای دیده می‌شود. در بالا و پایین شهر چهره‌ها فرقی نمی‌کند؛ شاید بالاشهری از تنهایی زیاد درهمند و بر چهره پایین شهری غم فقر نشسته باشد. در خیابان‌هایی هم که طبقه متوسط در آن‌ها ساکنند، بیش ازبیش از هر صدایی، بوق ماشین شنیده می‌شود.
زمانی که مردم جامعه از نشاط اجتماعی برخوردار باشند وفاق، همبستگی، تعلق اجتماعی، تعاملات اجتماعی مطلوب، رضایت از زندگی و سلامت روانی و اجتماعی افراد افزایش می یابد و به موازات آن آسیب های جتماعی نیز کاهش می یابد زیرا مشارکت اجتماعی و مسئولیت پذیری در میان مردم بیشتر می شود و مردم آن جامعه احساس زنده بودن می کنند.  به قول فردوسی پاک نهاد:
چو شادی بکاهد، بکاهد روان
خرد گردد اندر میان، ناتوان
شاید اگر از شتاب زندگی کاسته شود و غم نان کمتر از گذشته ذهن ایرانی را به خود مشغول کند. شاید اگر اعتیاد از این شهر رخت بربندد. شاید اگر فضاهای شهری، شهروندان را به شاد‌شدن دعوت کنند. شاید اگر محیط‌هایی درون شهر ساخته شود و برنامه‌هایی با هدف شاد شدن در آن‌ها به اجرا درآید. شاید اگر کمی، فقط کمی هم مردم و هم مسئولان دغدغه شادی جمعی را داشته باشند، دیگر، شهری داشته باشیم که از نفس‌کشیدن در آن به وجد بیاییم. شادی جامعه در گرو حل مسائل مهم و اساسی زندگی است. تشدید مشکلات اجتماعی می توان شادی اجتماعی را نابود سازد. بعنوان مثال، مسائل اجتماعی مربوط به ازدواج، مسکن و شغل جوانان می تواند گیرنده شادی از آنها بوده و یا تشدید کننده انحرافات اجتماعی یا در خود فرو روی ها باشد
شادی سرمایه‌ی اجتماعی را افزون می بخشد و مروج انرژی عاطفی محسوب می گردد. شادی نه تنها مغایرتی با دین و ارزش های دینی ندارد بلکه مقوم آنها بوده و جوانان را از دین گریزی باز می دارد. هویت ملی و دلبستگی به این آب و خاک از پیامدهای شادی است و می تواند حلقه‌ی مفقوده‌ی مقابله با آسیب های اجتماعی باشد.
بهتر است شادی را از چنگال سیاست برهانیم، از دولتی کردن شادی پرهیز کرده و اجرای آن را به موسسات  و نهادهای مدنی و شوراهای محلی بسپاریم. کلیت شخصیت ایرانیان دچار یک شکاف و رخوت شده و سر و سامان‌دادن به این جریان بر عهده یک نهاد خاص نیست، بلکه باید همه جامعه در یک حرکت جامع با آغاز آموختن مهارت‌های فردی از کوچک‌ترین نهاد اجتماعی؛ یعنی خانواده به مرمت این فرهنگ بپردازند بیاید دست در دست یکدیگر به مهر شادی را مهمان وطن نماییم.
معصومه گنجی روزنامه نگار